تنظیم گری، هدف مالیات بر عایدی سرمایه – علی ملک زاده
یکی از مباحث مبنایی در حوزه مالیات بر عایدی سرمایه، اختلاف پیرامون جانمایی این پایه در نظام مالیاتی است. هر پایه مالیاتی ذیل هر یک از مالیاتهای حوزه درآمد، ثروت و یا مصرف قرار بگیرد، احکام و الزامات مختص به آن عنوان کلی را باید رعایت کند و در چارچوب آن طراحی و قاعدهگذاری شود.
این بحث، از نحوه طراحی قواعد فعلی طرح مالیات بر عایدی سرمایه برخاسته است. مخالفان طرح به دلیل اینکه مالیات بر عایدی سرمایه را ذیل مالیات بر درآمد تعریف میکنند، معتقدند تمام قواعد و الزامات مربوط به این پایه مالیاتی، باید هماهنگ و منطبق با چارچوبهای طراحی مالیات بر درآمد باشد.
جانمایی مالیات بر عایدی سرمایه در نظام مالیاتی نباید مغایر با کارکرد آن باشد
دغدغه جانمایی مالیات بر عایدی سرمایه در نظام مالیاتی، جدای از اینکه سیاستگذار به دنبال چه هدفی از وضع قانون اعم از کارکرد تنظیمگری یا درآمدی است، مطرح میشود. این افراد، جانمایی درست این پایه مالیاتی را به منظور حفظ ساختار هماهنگ در نظام مالیاتی، دارای اهمیت بیشتری نسبت به هدف سیاستگذار از وضع این مالیات میدانند.
نتیجه پایهگذاری چنین مبنایی این است که نمیتوان از وضع مالیات بر عایدی سرمایه، انتظار کارکرد تنظیمگری داشت و در صورتی که طراحی قانون به منظور دستیابی به چنین کارکردی انجام شود، نظام مالیاتی دچار اختلال اصولی خواهد شد.
مفهوم «عایدی» با مفهوم «درآمد» تفاوت مبنایی دارد
بررسی این مسئله با واکاوی دقیقتر مفهوم «عایدی»[۱] و تفاوت آن با مفهوم «درآمد»[۲] و همچنین بررسی تفاوت رفتاری کشورها در مورد درآمد بدست آمده از «کار» و «سرمایه» ضرورت دارد. طبق تعریف، عایدی از ناحیه افزایش قیمت یک دارایی نسبت به قیمت خرید آن (بدون در نظر گرفتن تورم) حاصل میشود. درآمد[۳] نیز به عنوان خالص فروش منهای هزینهها (سود) تعریف میشود.[۴]
بنابراین در نحوه حصول درآمد برای اشخاص، از مبدا تفاوت وجود دارد و عایدی از ناحیه دارایی (سرمایه) و درآمد از ناحیه کار حاصل میشود. لذا در برخی مطالعات[۵] و اظهارنظرها[۶]، عایدی سرمایه از جنس متغیر پسانداز و ذخیرهای است و با درآمد که به عنوان متغیری شناور و در جریان شناخته میشود، متفاوت است.
با این وجود بسیاری از مراجع علمی در دستهبندی مالیاتها، مالیات بر عایدی سرمایه را ذیل مالیاتهای بر درآمد تقسیمبندی میکنند. اگر فرضا پذیرفته شود که عایدی سرمایه نیز جزو درآمد است، باید دید نگاه اقتصاددانان به این شکل کسب درآمد و تاثیر آن در اقتصاد چیست؟
درآمد حاصل از عواید سرمایهای، غیرمولد و به ضرر اقتصاد است
فعاليتهاي غیرمولد مبتني بر عايدي سرمايه به دليل افزايش قيمت خود سرمايه و نه کاري که انجام ميدهد، شكل ميگيرند. اين فعاليتها ضربهاي جدي به واحدهاي توليدي در کشور وارد ميکنند، زيرا سود حاصل از توليد در بسياري از موارد کمتر از سود ناشي از سرمايهگذاري در اين نوع فعاليتها است. اين فعاليتهاي مخرب عمدتاً در بستر زمان شكل ميگيرند و بدون انجام فعاليتي مؤثر که ارزشافزوده واقعي ناشي از توليد کالا يا خدمات ايجاد کند، بر ارزش سرمايه ساکن ميافزايند.[۷]
لئونارد برمن، اقتصاددان و سیاستگذار مرکز سیاست مالیاتی آمریکا معتقد است عدم دریافت مالیات از عایدات سرمایهای، فعالیتهای «احمقانه» و «غیر تولیدی» را تشویق میکند و مقدار زیادی از سرمایه در پی آن هدر میرود.[۸] وی در گزارش دیگری در خصوص کاهش نرخ مالیات بر عایدی سرمایه بیان کرده است که فعالیتها و سرمایهگذاریهای سوداگرانه، همیشه نکبتبار، کثیف، غیرمولد و عقیم هستند که در اثر اعمال مالیات بر عایدی سرمایه، دیگر وجود نخواهند داشت.[۹] مطالعات و مقالات بسیار دیگری نیز وجود دارد که به جهت اختصار آورده نشده است.
بنابراین فعالیتهای غیرمولد ناشی از کسب سود عایدات سرمایهای به ضرر اقتصاد بوده و باید با آن مقابله شود که رایجترین ابزار مبارزه با آن، مالیات بر عایدی سرمایه است. لذا کارکرد این مالیات، درآمدی نبوده و تنظیمگرانه است.
تفکیک CGT و PIT در کشورها نشانه تفاوت عایدی و درآمد است
نکته دیگر آن که اگر جنس درآمد حاصل از عایدی سرمایه با سایر درآمدها یکسان باشد، چه نیازی به تفکیک مقررات و نرخ مالیات این درآمد با سایر درآمدها در نظام مالیاتی کشورهاست؟ در بسیاری از کشورها تمامی درآمدهای اشخاص حقیقی به جز درآمدهای حاصل از عواید سرمایهای تحت عنوان مالیات بر درآمد اشخاص (PIT) مشمول مالیات میشود و مالیات بر عایدی سرمایه دارای مقررات و نظام مخصوص به خود است.
بررسی تجربه و قوانین ۱۲۰ کشور جهان که از عایدی سرمایه مالیات میگیرند نشان میدهد ۴۲ کشور نرخها و ضوابط یکسانی برای مالیات بر عایدی سرمایه و مالیات بر مجموع درآمد دارند و درآمد حاصل از عایدی سرمایه اصطلاحا در استخر درآمدهای مشمول مالیات بر مجموع درآمد محاسبه و مشمول مالیات میشود.[۱۰]
کشورهایی مانند موزامبیک، کنگو، کانادا، عراق، بوسنی، مقدونیه، چک، بلاروس و استرالیا از این شیوه استفاده میکنند و ۷۸ کشور دیگر نظیر آمریکا، فرانسه، بریتانیا، تاجیکستان، سوئد، کره جنوبی و ژاپن ضوابط، نرخها و مقررات جداگانهای در مورد مالیات بر عایدی سرمایه دارند.
غالب بررسیها چه از نظر علمی و چه از نظر تجربی نشان میدهند که فعالیتهای غیرمولد و درآمدهای حاصل از آن که عایدی سرمایه نام گرفتهاند، نباید مشمول رفتار یکسان نسبت به سایر انواع درآمدها شوند. ضمن اینکه در بهرهمندی از تجارب جهانی نباید از شرایط خاص و بومی اقتصاد هر کشور و حالات گذار غافل شد.
پینوشت:
[۱] Gain
[۲] Income
[۳] تعریف درآمد به عنوان Income متفاوت با Revenue است. در اینجا و در تعاریف نظامات مالیاتی مراد از درآمد، Income است.
[۴] https://www.accountingcoach.com/blog/revenue-income-gain
[۵] OECD Tax Policy Studies,Taxation of Household Savings, 2018
[۶] دکتر محمدرضا یزدیزاده، عضو سابق شورای عالی راهبردی نظام مالیاتی
[۷] حسنزاده و همکاران، فعالیتهای نامولد رقیب تولید، مرکز پژوهشهای مجلس، شماره گزارش: ۱۶۵۸۲، سال ۱۳۹۸
[۸] https://www.brookings.edu/book/the-labyrinth-of-capital-gains-tax-policy/
[۹] Leonard E. Burman, “Under the Sheltering Lie,” Marketplace Commentary, December 20, 2005
[۱۰] https://taxsummaries.pwc.com/quick-charts/capital-gains-tax-cgt-rates